« همانا خداوند بر پيامبر (ص) درود می فرستد شما هم ای اهل ايمان بر او صلوات و درود بفرستيد و با تعظيم بر او سلام گوئيد » .
حضرت علی (ع) : « الله الله فی الصلوة فانّها عمود دينکم »
« خدا را ، خدا را در نظر گيرند در توجه به نماز ، که پايداری دينتان به نماز
باشد »
گر چه هر يک از احکام و فرائض دينی به جای خود از اهميت و ارزش خاصی برخوردار است ، امّا در اين ميان بعد از معرفت الهی فريضهای به والايی مرتبه نماز نرسد . چرا که اين ، تنها نماز است که معراج مؤمن و عامل تقرب انسان وارسته ، به خدا شناخته شده و معيار پذيرش همه واجبات قرار گرفته است . به اين جهت آخرين پيام سفيران الهی ، سفارش به نماز ، اين استوانه استوار دين بوده ، چنانچه پرستش روز رستاخيز هم از آن خواهد بود .
انسانها رابطه خود را با خدا به وسيله نماز آغاز می کنند . برجسته ترين اولياء خدا نيز بهشت خلوت اُنس خود با محبوب را در نماز می جويد . اين گنجينه ذکر و راز را هرگز پايانی نيست و هر که با آن بيشتر آشنا شود جلوه و درخشش بيشتری در آن می يابد .
تقويت معنويت
همانطور که تفکّر و تعقل برای روشن شدن فکر برای قوة عاقله است ، و تقوا و تزکية نفس برای تقويت نيروی اراده انسان ، عبادت برای تقويت عشق و علاقة معنوی و ايجاد حرارت ايمانی در انسان است ؛ يعنی همانطور که ايمان خودش به نوبة خود منشأ عبادت است ، عبادت هم تقويت کنندة ايمان است که به اين مطلب در متون اسلامی زياد تصريح شده است ، يعنی تأثير متقابل ايمان و عمل در يکديگر . ايمان به نوبة خود منشأ عمل می شود ، و عملی که منبعث از آن ايمان است منشأ تقويت همان ايمان می گردد .
از نظر قرآن معنويت پاية تکامل است . اينهمه عبادات که در اسلام بر روی آن تکيه شده است برای تقويت جنبة معنوی روح انسان است . زندگی پيامبر را ببينيد ، با آنهمه گرفتاری و مشغله ای که دارد باز در همان حال قرآن می گويد :
«خدا آگاه است که تو در حدود دو ثلث شب را به عبادت قيام می کنی ، گاهی حدود نصف آن ، و لااقل ثلثی از شب ، و گروهی که با تو هستند نيز چنين می کنند ... »
و يا خدا به پيامبرش تأکيد می کند که :
« قسمتی از شب را برای عبادت برخيز ، تهجد کن ، نماز شب بخوان ، تا به مقام محمود برسی » .
و يا در مورد حضرت علی (ع) ، اگر عدالت اجتماعی او را می بينيم کار کردنها و بيل زدنها و عرق ريختنهايش را مشاهده می کنيم ، بايد آن را در دل شب غش کردنهايش را هم ببينيم . آن از خوف خدا بيهوش شدنهايش را هم نظاره کنيم . اينها واقعيات تاريخ اسلام هستند و آنها هم صريح آيات قرآن . اين مسائل را نمی توان توجيه و تأويل کرد .
هر گونه تفسير و تعبير مادی اين مسائل ، خيانت به قرآن است . انقلاب ما ، در آينده در کنار عدالت اجتماعی به مقياس اسلامی ، نياز به معنويتی گسترده و شامل دارد ، معنويتی از آن نمونه که در پيامبر و ائمه ديده ايم.
نظرات شما عزیزان: